ازبس که خوردنی هستی
دایی علی برات یه پشه بند خریده آخه خونه مامان جون اینا پشه داره ، دومین – سومین روزیکه اینجا بودیم یکدفعه دیدیم کلی روی دست و پات لکه های قرمز هست ، فهمیدیم پشه خوردتت ، اولش مامانی خیلی ترسید که نکنه جای لکه ها بمونه ولی مامان جون گفت که چیزینیست وهمه بعد ازچند روز محومیشه و همین طور هم شد. حالاشبها وقتی خوابت برد میزاریمت توی پشه بندت میخوابی . دیگه پشه ها نمیتون بخورنت شیرین من... دایی علی عاشقته، کلی باهات بازی می کنه ، بغلت میکنه وشما براش ناز میکنی و خودتو لوس میکنی و اونم قند تو دلش آب میشه. درنبود بابایی ، دایی علی همش برات خرید میکنه و همش به فکرته.... بزرگ که شدی اینایی رو که گ...
نویسنده :
مامان لیدا
23:27